بیوگرافی محمود قربانی همسر اول گوگوش کیست +حواشی و عکس
محمود قربانی در تاریخ ۲۵ آذر ماه سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شده است وی همسر اسبق گوگوش خواننده معروف اهل ایرانی است، که در دوران شاه پهلوی مدیریت کاباره میامی بزرگترین و شاخصترین کارباره کشور ایران را بر عهده داشته است.
محمود قربانی تحصیلاتش را در کشور آمریکا سپری کرده است و همچنین یکی از قهرمانها در رشته بوکس هم به شمار میرفته است.
بیوگرافی کامل محمود قربانی
محمود قربانی همسر اسبق گوگوش خواننده مطرح اهل ایرانی است، که در تاریخ ۲۵ آذر ماه سال ۱۳۲۶ در تهران به دنیا آمده است.
ایشان در آن دوران مدیر کاباره تهران یکی از بزرگترین کابارههای کشور ایران بوده است. یک کاباره که خیلی از مسئولین پیشین ایران در این کاباره حضور داشتهاند و اینکه رئیس جمهور آمریکا زمانی که به کشور ایران سفر میکرده به این کاباره میرفته است.
این کاباره پاتوق خیلی از خوانندگان مطرح اهل ایرانی بوده است که در آن دوران بسیاری آرزو داشتند در این کاباره خوانندگی کنند.
داستان ازدواج با مادر شهرام کاشانی
ایشان در سال ۱۳۳۵ با یکی از رقاصان کاباره خود ازدواج نمود، که ثمره آن یک پسر به اسم شهرام بود، ولی آن زندگی چندان پایدار نبود و پس از سالها به جدایی ختم شد.
همسر ایشان فامیلی فرزند خود را از قربانی به کاشانی تغییر داد. شهرام کاشانی خواننده، که سالها بعد این پسر به یکی از خوانندگان شناخته شده مبدل گردید.
ازدواج محمود قربانی با گوگوش
محمود قربانی پس از طلاق از همسر خود در سال ۱۳۴۶ با گوگوش ازدواج نمود و حاصل آن یک پسر به اسم کامبیز میباشد، ولی متاسفانه این دو زوج ازدواجشان ناپایدار ماند و در سال ۱۳۵۱ به جدایی کشیده شد.
آیا شهرام کاشانی برادر ناتنی کامبیز قربانی پسر گوگوش بود؟
مادر شهرام کاشانی پس از طلاق از محمود قصد نمود، که فامیلی پسر خود را نیز تغییر بدهد و اسم و نشانی از محمود قربانی نباشد. پس از سفر مادر شهرام کاشانی به دبی در کنار پسر خود شهرام تحصیلات خود را دنبال نمود.
گوگوش سعی مینمود که ایشان را نیز به سوی خوانندگی سوق دهد.
دانلود موزیک نازی جون و دختر بندری با سعی و کوشش بسیار گوگوش به دست تولید رسید و موفق شد این چهره را به اوج شهرت برساند.
پس از ازدواج با گوگوش با ایشان به فرانسه و پاریس رفتند. با یک کمپانی خارجی تحت عنوان آر_سی_ ای برای خوانندگی گوگوش در خارج از ایران قراردادی را امضا نمودند.
گوگوش در اوج شهرت در خارج و رقابت نزدیک با خوانندههای معروف آن دوران به شمار میرفت.
در یک برنامهریزی کاری در پاریس حضور داشت و گوگوش بایستی به رم میرفته هنگامی که به رم سفر کرد در آسانسور با بهروز وثوقی دیدار نمود و در همان جا فکرهایی به سرش زد.
داستان طلاق از زبان گوگوش
گوگوش بیان میکند هنگامی که من و محمود قربانی از یکدیگر طلاق گرفتیم من دیگر در کاباره میامی حضور پیدا نکردم و فرزندم کامبیز در آن زمان سن کمی داشت، تقریبا سه یا چهار سال سن بیشتر نداشت و در زیر دست و پا بازی میکرد. پدر وی محمود همواره فعالیت میکرد و در پی فعالیتهای کاباره بود و من نیز دنبال فعالیتهایم بودم و به خاطر اینکه روزنامهها و مجلات نیز کامبیز را تمامی فرا میخواندند و از وی عکاسی میکردند و در همان زمان بچگی با او گفتگو مینمودند و به او بیان میکردند دلت برای مادرت تنگ نشده؟ مادرت کجا میباشد؟ پسرم را بسیار اذیت مینمودند و خیلی عذاب کشید.
من از این بابت بسیار ناراحت بودم مدتی سپری شد من دیگر مشاهده کردم پسرم کامبیز بسیار در عذاب است و من وقت آن را نداشتم که به وی برسم و هم اینکه پدرش که نمیتوانست به وی برسد در کل بایستی برایش کاری میکردم. سرانجام قصد نمودم پسرم را به سوئیس بفرستم و حدوداً کامبیز مقطع ابتدایی بود که او را به سوئیس فرستادم و به مدت یک سال تحصیل کرد و پس از آن بازگشت.
همچنین ببینید:
بیوگرافی سیما ثابت مجری ایران اینترنشنال و همسرش کیست + جنجالها
بیوگرافی لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی کیست +عکس قتل
بیوگرافی شهلا جاهد همسر صیغه ای ناصر محمدخانی کیست +عکس اعدام
من و محمود همسرم که با یکدیگر در ارتباط نبودیم و در کل از یکدیگر طلاق گرفته بودیم و پسرم بسیار در زمان بچگی اش عذاب کشید، ولی زمانی که من ازدواج نمودم بسیاری به من تهمت زدند. زمانی که با بهروز وثوقی ازدواج نمودم، زمانی که با مسعود کیمیایی ازدواج نمودم، صحبتهای بسیاری درباره من زده شد، که واقعاً حق من نبود.
در میان صحبتهای گوگوش هما سرشار از ایشان پرسید :
گوگوش! بسیاریها آن زمان بیان میکردند تو با همسران دوستانت ازدواج نمودی و به یک نوع همسران دوست های خود را از آنها دزدیدهای؟ آیا واقعیت دارد؟
گوگوش در جواب افزود :
آن چیزی که بر سر زبانها میباشد آن نبود. من هنگامی که با بهروز وثوقی آشنا شدم از پوری نامزد خود طلاق گرفته بود. من زمانی که بهروز را در ایتالیا ملاقات کردم به پاریس سفر میکرد.
تصور مینمایم با یک خانم دیگر قرار ملاقات داشت، مطمئن نمیباشم.
من سر پوری با بهروز دعوا نمودم و با ایشان رابطهام را قطع نمودم. اما زمانی که طلاق گرفتند به صورت کامل پوری را چند سالی ندیدم. بهروز را نیز همینطور.
اما زمانی که در ایتالیا ساکن بودم یک سالی در رم ساکن بودم، یک ایرانی مشاهده کردند، آن نیز بهروز وثوقی برای من مغتنم بود. در رم، زمانی که با ایشان صحبت کردم که محمود چه کارهایی که با من کرده، البته چند تا از آنها را خود هنگامی که با پوری زندگی مینمود مشاهده کرده بود، به من گفت که هر زمان به تهران آمدی مشکلی برایت به وجود آمد به من بگو من تا آنجا که بتوانم کمکت خواهم کرد. این یک پشت گرمی برایم بود.
ازدواج زوری گوگوش با محمود قربانی
زمانی که من با محمود قربانی ازدواج نمودم هیچ راهی نداشتم. من هیچ وقت محمود را دوست نداشتم. اگر محمود را به عنوان شوهر پذیرفتم چون از زندگی خانوادگی خودم در کنار نامادری بسیار سختی کشیدم و رضایتمند نبودم و برای گریختن از زندگی گذشته ام به نخستین شخصی که از من خواستگاری نمود جواب بله دادم. محمود قربانی مدیر کاباره میامی نبود، بلکه آنجا را اداره میکرد. محمود قربانی زحمتهای بسیاری نیز برای من کشید. نخستین لطفی که به من نموده بود این بود که یک «مدیر برنامه» در اختیار من گذاشت و حتی مرا با یکی از خوانندگان آمریکایی که به میامی میآمد و برنامه اجرا مینمود معرفی کرد و آن خواننده معروف آمریکایی اسپانسر من شد.
محمود قربانی در کل خوب اداره میکرد و نهایت لطف را به من برای معروف شدنم در زمینه بین المللی کرد، اما هیچ وقت به عنوان یک شوهر قبولش نداشتم چون خیلی بد رفتار بود. من به خاطره محمود قربانی بسیار در زندگی ام رنجیده ام و اینکه پسرم سختی های بسیاری را متحمل شد.
ایشان در ادامه درباره اوضاع زندگی اش در پاریس هم افزود:
محمود قربانی به دلیل اینکه من بسیار در عرصه بین المللی معروف بشوم، من را با پسرم به پاریس فرستاد.
من در آنجا فعالیت میکردم و محمود دوباره بازگشت و فعالیتهای میامی را انجام میداد. کامبیز پسرم در این اوضاع سختی های بسیاری را متحمل شد و هیچکس نبود که از او مواظبت کند. همیشه روی صحنه زیر دست و پا بود و گریه مینمود. در کل من از یک سو فعالیت خوانندگی مینمودم و هم اجراهای برنامه و از یک سوی دیگر به پسرم کامبیز میرسیدم تا اینکه در پایان طاقت تمام شد. محمود به پاریس آمد در آنجا هم بسیار ما را اذیت نمود.
تمام پولهایی که به دست آورده بودم را پای قمار به باد داد. تا اینکه من از آقای ارباب شوهر جمیله، که مدیر یکی از کابارههای معروف بود «شکوفه نو» درخواست کمک نمودم و اینکه وی نیز خیلی علاقه داشت، که من از او کمک بگیرم و او نیز در یک روز خودش را از تهران به پاریس رسانید. در آنجا به ما کمک مالی نمود، به خاطر اینکه ما در آنجا حتی پول نداشتیم که هزینه هتل را در پاریس بپردازیم، چون که محمود تمام پول ها را پای قمار داده بود و ما را نابود کرده بود. چمدانهای ما را در هتل به دلیل بدهی گرفته بودند. سرانجام ارباب به پاریس آمد و همهی قرضهای ما را داد و ما را به تهران بازگرداند. در تهران نیز من به کاباره ایشان میرفتم و برای او خوانندگی مینمودم.
همچنین ببینید:
روح الله رحمانی کیست بیوگرافی داماد آمریکایی غلامعلی حداد عادل +عکس
بیوگرافی نفیسه روشن بازیگر و همسرش +از طلاق و ازدواج مجدد و عکس
بیوگرافی پیمان بهبودی رادیو گیلان کیست و الان کجاست + عقده ای بازی
اگر او را برای زندگی انتخاب کردم به این دلیل بود، که از زندگی خانوادگیام در کنار نامادریام ناراضی بودم و برای گریز از زندگی گذشته خود به نخستین فردی که به خواستگاری ام آمد یعنی محمود قربانی بله گفتم و با ایشان ازدواج نمودم.
محمود قربانی در کاباره میامی مدیریت نمیکرد، بلکه آنجا را میگرداند.
محمود قربانی بسیار زحمت برای من کشید و اینکه نخستین لطفی که به من نمود اینکه یک مدیر برنامه برای من گرفت و حتی من با یکی از خوانندگان آمریکایی که به کاباره میامی میآمد معرفی نمود و آن خواننده معروف آمریکایی اسپانسر من شد.
محمود قربانی در کل خیلی خوب کاباره را میگرداند و بسیار برای معروف شدنم در زمینه بین المللی زحمت کشید. اما هیچ وقت نمیتوان بگویم یک شوهر خوب برایم بود. من در زندگی خودم به خاطر محمود سختیهای بسیاری را متحمل شدم و هم فرزندم.
ایشان در مورد ادامه اوضاع زندگی اش در پاریس افزود :
محمود قربانی به دلیل اینکه من بسیار در زمینه بین المللی خوش بدرخشم من را با پسرم به پاریس فرستاد. من در آنجا نیز برنامه اجرا میکردم و اینکه خود برگشت و به فعالیتهای کاباره میرسید. پسرم کامبیز بین ما گیر کرده بود و فردی نبود که از وی مراقبت نماید و همواره در روی صحنه زیر دست و پا بود و همیشه گریه مینمود.
یک چشمم رسیدگی به خوانندگی بود و اجراهای برنامههایم و یک چشمم به کامبیز. سرانجام نتوانستم طاقت بیاورم تا اینکه محمود به پاریس آمد. زمانی که با محمود به کشور ایران بازگشتیم و مجدداً به پاریس سفر کردیم، محمود در آنجا بسیار ما را اذیت نمود.
تمام پولهایی که جمع کرده بودم را به پای قمار داد و زندگی من را به باد داد. تا اینکه من از آقای ارباب شوهر جمیله که یک کاباره بسیار معروف را داشت به نام شکوفه نو کمک خواستم و ایشان از خدا خواسته و به من کمک کرد.
او یک روزه از تهران به پاریس سفر کرد و به ما در آنجا کمک بسیار نمود. به خاطر اینکه ما در آنجا حتی پول نداشتیم که هزینه هتل را در پاریس بپردازیم.
محمود همهی پول ها را در قمار در پاریس به باد داده بود و اینکه در آنجا چمدانهای ما را گرفته بودند.
ارباب آمد و همهی قرضهای ما را به هتلدار داد و ما را به تهران آورد.
در تهران نیز من میرفتم کاباره ایشان و برنامه اجرا مینمودم.
افشاگری علیه گوگوش
محمود قربانی در سال ۱۴۰۲ درباره حرفهای گوگوش افزود :
ای زن خجالت بکش تو شوهر دزدی، تو بدکاره میباشی و من خانم باز نبودم و نمیباشم. ولی تو همسران را دزدیدی «همسر اسبق مسعود کیمیایی» و اینکه من و پسرم را مقصر ندان و بایستی خجالت بکشی.