بیوگرافی جواد گلپایگانی بازیگر نقش آتقی در آینه عبرت +همسرش و فرزندان
Update March 7, 2023 جواد گلپایگانی بازیگر و تهیه کننده ایرانی متولد ۲۶ اسفند ۱۳۲۹ در گلپایگان بوده که در 13 اسفند 1401 بر اثر سکته قلبی درگذشت او با نقش آتقی در سریال آینه عبرت به شهرت رسید این بازیگر دارای 2 فرزند دختر و یک فرزند پسر میباشد در ادامه به بیوگرافی محمد جواد نظری گلپایگانی و همسر و فرزندانش میپردازیم.
زندگینامه جواد گلپایگانی
جواد گلپایگانی متولد بیست و ششم اسفندماه سال 1329 در گلپایگان، تهیه کننده و بازیگر است.
اهل گلپایگان می باشد و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده و پنج برادر و سه خواهر دارد.
جواد گلپایگانی تهیه کننده و بازیگر سینما و تلویزیون است. وی با بازی در نقش آتقی در سریال آینه عبرت تبدیل به یک بازیگر معروف شد. از نظر شهرت، اگر چه اکثریت مردم، جواد گلپایگانی را به عنوان بازیگر می شناسند، اما او تهیه کننده دو فیلم قابل اعتنا و خوش ساخت «شیلات، رضا میرلوحی» و «نقطه ضعف، محمدرضا اعلامی» نیز بوده است. گلپایگانی در انتخابات سال ۱۳۹۶ به عنوان کاندید انتخابات نام نویسی کرد؛ ولی صلاحیتش تایید نشد.
آغاز فعالیت هنری
از دوران دبیرستان در تئاترهای مدرسه شرکت میکردم و در همان زمان هم به خاطر عشقم به این کار خیلی زیاد به سینما میرفتم.
آن زمان یکی از اقواممان به نام غلامرضا گمرکی تهیهکننده سینما بود و به من پیشنهاد داد تا با هم یک فیلم بسازیم، البته این فیلم مجوز اکران نگرفت تا سال ۵۷ که دو فیلم ساختم و در فیلم زر خرید هم به کارگردانی رضا صفایی بازی کردم.
مخالفت پدر با بازیگری
پدرم بشدت مخالف بود، اما بعد از اینکه فوت کرد، اختیار افتاد دست خودم و در واقع من بعد از فوت ایشان پا به عرصه بازیگری گذاشتم.
او میگوید من از سال 50 در سینما تهیهکنندگی کردهام. در کارنامه بازیگریام کارهایی مثل نقطه ضعف، عصیانگر و … را دارم و بنابراین طبیعی است که دوست دارم دوباره وارد این کار شوم. اولین بار که قرار شد بازی کنم، کارگردان گفت: حالا که تهیهکننده کار هستی و از بازیگری هم خوشت میآید بیا بازی کن. تو استعدادش را داری و موفق میشوی. همانجا بود که برای اولین بار بازیگری را تجربه کردم.
سوابق
جواد گلپایگانی نخستین بار در سینما حضور یافته و سال 1358 در 29 سالگی در فیلم باغ بلور به کارگردانی ناصر محمدی بازی کرده است. گرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیش مانند سریال نقطه سر خط، بیشتر نبود اما تجربه خوبی برای جواد گلپایگانی محسوب میشود و همکاری با هنرمندانی همچون پرویز فنیزاده، لیلا فروهر، فریده بیات و پروین سلیمانی را تجربه کرد.
همچنین ببینید:
علت درگذشت و فوت جواد گلپایگانی بازیگر قدیمی چه بود؟
بیوگرافی فرشید لک فوتبالیست و همسرش و فرزندان
بیوگرافی محمد حاج حسینی بازیگر قدیمی از قبل انقلاب
جواد گلپایگانی در سال 1390 دورهی پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در اثر مهمی بازی کرده است. اثر مهم جواد گلپایگانی در این سال، بازیگری در سریال نقطه سر خط به کارگردانی سعید آقاخانی محسوب میشود.
بازیگر نقش آتقی در سریال آینه عبرت
آینه عبرت سریالی بود که با مجوز ستاد مبارزه با مواد مخدر آغاز به کار کرد. محمود دینی بازیگر نقش علی که از دوستان خوبم بودم پیشنهاد داد که نقش آتقی که فردی مسن و معتاد است را بازی کنم. خب خدا هم خیلی با ما یار بود و کمکمان کرد و این فیلم تلویزیونی خیلی موفق شد. من برای ایفای نقش «آتقی» خیلی تلاش کردم. البته من یک شرکت لیزینگ خودرو هم داشتم. آن موقع شرکتم در خیابانی بود که هر روز افراد معتاد زیادی را در آنجا می دیدم و تمام رفتار و حرکاتشان را زیر نظر داشتم تا بتوانم از این رفتارها در نقش آتقی استفاده کنم.
ماجرای زندان
این حادثه تلخ باعث شد همه زندگی ام از بین برود. اما خدا را شکر پس از این همه سال، این کابوس بالاخره تمام شد. آغاز همه بدبختی های من برمی گردد به تابستان سال ۸۰٫ من در گلپایگان یک کارخانه داشتم و هر از گاهی از تهران به آنجا می رفتم. روز حادثه هم به همراه یکی از دوستانم با خودروی پراید او از گلپایگان در حال بازگشت به تهران بودیم.
عوارضی تهران دوستم که پشت فرمان نشسته بود خوابش گرفت و به همین خاطر من پشت فرمان نشستم. بعد از عوارضی بود که ناگهان یک پیرمرد ۷۴ ساله از وسط جاده سردرآورد و متاسفانه با او تصادف کردیم و پیرمرد جانش را از دست داد و به این ترتیب روزگار سخت ما آغاز شد. متاسفانه ۱۰ روز از بیمه خودروی دوستم که الان فوت کرده گذشته بود و به همین خاطر، باید پول دیه را که حدود ۷۰ میلیون تومان می شد پرداخت می کردم اما توان پرداخت آن همه پول را نداشتم و سر از زندان درآوردم.
درگذشت
علت فوت جواد نظری گلپایگانی
جواد نظری روز 14 اسفند سال 1401 به علت سکته قلبی در خواب، درگذشت.
حسن صفدری، شاعر و پسرعمه این هنرمند در صفحه شخصی خود نوشته است: «محمد جواد نظری گلپایگانی (پسر عمهام). در طول پنجاه سال فعالیت هنریش بیش از نود آهنگ خوانده، بالغ بر پنجاه فیلم ساخته، اولین فیلماش «مادر » در دهه پنجاه و آخرین فیلم او «آقای شانس» با شرکت اکبر عبدی در دهه هفتاد بود، کاراکتر «آتقی» که ساخته و پرداخته او در سریال تلویزیونی «آینه عبرت» بود، یکی از پرطرفدارترین سریالهای تلویزیونی دهه هفتاد بود که در زمان جنگ ایران و عراق پخش میشد. آن زمان مردم برای رهایی از فشارهای عصبی جنگ زندگی میکردند، شبها پای تلویزیونها زهر و استرس آن روزشان را با دیدن سریال «آیینه عبرت» خنثی میکردند. آتقی خودش بود. در زندگی هم آتقی بود. زمانی هم که دستش به دهانش میرسید، از کمکی به دوستان و فامیل فرو گذار نکرد. ولی شوربختانه در زمانی که دیگر فعالیت هنریش به پایان رسید، از دوستان نیازمند گذشتهاش خبری نبود. آتقی امروز ما را تنها گذاشت. یادش گرامی! بیشک آهنگها و فیلمهایش او را تا ابد جاودان ساخت، خداحافظ پسر عمه عزیزم، روحات در آرامش پسر دایی حسنعلی!»
ماجرای دستگیری برای تریاک
او میگوید یک روز می خواستیم یک صحنه ای بگیریم. صحنه ای بود که علی تریاک را قائم می کرد و من برمی داشتم و می گفتم عجب تریاکی! به درد من می خوره. این تریاک ها را از اداره مواد مخدر سر صحنه آوردند. آن موقع ما داشتیم صحنه دیگری می گرفتیم. ماموران گفتند ما جای دیگری ماموریت داریم. این مواد را کجا بگذاریم؟ آقای دینی فرمودند که ببرید بگذارید داخل ماشین حاجی. یعنی ماشین من. این مواد را پشت صندوق عقب ماشین ما گذاشتند و رفتند.
تا ساعت ۴ بعد از نصفه شب کار ما طول کشید و نتوانستیم صحنه تریاک ها را بگیریم. مواد هم ماند پشت ماشین من. من اصلا فراموش کرده بودم. آقای دینی هم فراموش کرده بودند. آن شب آمدم در میدان بهارستان بنزین بزنم و یادم آمد که ای داد بیداد پشت ماشین من چند کیلو تریاک است. در خیابان ولیعصر؛ همین طور که بالا می رفتم دیدم یک عروسی است که خیابان را بند آورده اند. من پشت ماشین عروسی مانده بودم.
آنها گفتند شما که جزو ما نیستید لطفا جدا شوید. من دنده عقب گرفتم و از بغل این ها رفتم جلو. جلوی تلویزیون که رسیدم ماموران سازمان صدا و سیما من را کنار زدند. من هنوز گریم داشتم و لباس آتقی تنم بود. مامور گفت در صندوق عقبت چی داری؟ گفتم تریاک. گفتند شوخی نکن. گفتم والله تریاک دارم.
سوییچ را گرفتند و در را باز کردند و دیدند آنجا پر تریاک است. گلنگدن را کشیدند و به من گفتند بیا پایین. من هم با همان لباس جلیقه آمدم پایین. رییس این ها بالاتر از من ایستاده بود. داد زد: «سرباز چی کار می کنی؟ آقای گلپایگانی ر بیار اینجا» من با خودم گفتم چه کسی بود که در تاریکی من را شناخت. من را بردند جلو و به سربازها گفتند اجازه بدهید ایشان برود. نگو آقای دینی بین راه یادش افتاده و با بی سیم سراسری اعلام کرده که به این ماشین کاری نداشته باشید. در آن لحظه قلب من به جای صد تا دو هزار تا می زد. آقای دینی من را آنجا نجات داد.